آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

دوران بارداری

آترین نفسم ،عزیز دلم ..... تو دوران بارداری نی نی خوبی بودی و زیاد اذیتم نکردی ..... ولی ٤ ماه اول ویار خیلی اذیتم کرد ..... یادمه صبحهای زود موقع رانندگی خیلی سختی می کشیدم ....... ولی از ماه پنجم به بعد خیلی باهم خوش گذروندیم  .... ما باهمدیگه چند تا مسافرت هم رفتیم و خیلی هم خوش گذشت .........   از هفته ١٢ بارداری که رفتم سونوگرافی و برای اولین بار خودت و تکون خوردن هات رو دیدم من و بابایی عاشقت شدیم .......البته من از همون روزهای اولم خیلی دوست داشتم مامانی ....   من تا پایان ٣٥ هفتگی سرکار می رفتم ..... فقط گرمای تابستون و سنگینی وزنم بود که اذیتم می کرد .....  همکارام خیلی مراعاتم رو ...
7 دی 1390

درباره من ...

  من آترین کوشولو هستم . من روز چهارشنبه ٢٩ تیر سال ١٣٩٠ تو بیمارستان عرفان تهران توسط دکتر محبوبی بدنیای دونفره مامان و بابام اومدم . راستی همون روز تولد مامانمم بوده . من مامان مرضیه دارم اون ٣٠ سالشه و قبل از اینکه من بدنیا بیام سرکار میرفته اما الان می خواد خونه بمونه و مواظب من باشه . اسم بابایی من سعید و ٣٣ سالشه و مهندس عمران . خیلی بابای مهربونی و برای من ومامانی خیلی زحمت می کشه . منم نی نی خوبی هستم و زیاد اذیتشون نمی کنم فقط یه کوشولو..... راستی فکر کنم مامان و بابام خیلی منو دوست دارند .   ...
7 دی 1390