آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

حال و هوای اسفند 94

1394/12/12 17:19
نویسنده : مامان مرضیه
460 بازدید
اشتراک گذاری

دردونه مامان این روزها رو به عشق اومدن بهار سپری میکنه چون منتظر بدنیا اومدن خرگوش کوچولو هاست تا یکدونه واسش بخریم ..............  این روزها دخملکم حسابی با دنیای آموزشگاه و مربیان و همکلاسیهاش اخت شده و بهشون عادت کرده و یه جورایی دلتنگشون میشه و از این بابت من خیلی خوشحالم.......

 

خونه تکونی امسال رو از اتاق آترینم شروع کردم و از تغییر وجابجایی وسایلش حسابی هیجان زده شده بود و خوشحال ، طوریکه میگفت مامان انگار اومدیم یه خونه جدید بغل...........فقط یه تلویزیون تو اتاقم کم دارم اونم به بابا بگو واسم بخره مثل اتاق آرنیکا و پارمیس چشمک

این روزها حسابی به بابا سعید عادت کرده و همیشه دلش میخواد زمانی رو که تو خونه هستیم با اون مشغول بازی و صحبت کردن باشه ....... دخملکم حسابی با فهم و کمالاته می دونه مامان مرضی شبها حسابی کار  داره و فرصت وقت گذرون باهاش رو نداره خطاخطا البته متاسفانه 

حسابی دلتنگ روزایی میشیم که دو تایی تو خونه تنها بودیم و با هم با فراغ بال وقت می گذروندیم ..... طوریکه گاهی روزهای جمعه یا پنجشنبه تعطیل من میگه کاش بابا امروز سرکار بود ما دو تا هم تنها غمگینزبان

بیش از پیش به داشتن همچین نازنینی به خودم می بالم و هزاران هزار بار خدای مهربونم رو شکر می کنم 

بغلبغل دختر گلم نفس مامان عاشقتم 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

بانو
13 اسفند 94 7:11
سلام وبلاگ زیبای دارین برای افزایش ترافیک وبلاگتون راهکارهایی دارم به سایت من سر بزنید موفق باشید