خنده های آترینم
یادمه اولین باری که برام خندیدی چهل روزگیت بود .....
تو صورتم نگاه می کردی ،بهت خندیدم و قربون صدقت رفتم گلم واسم خندیدی .... اولش باورم نمی شد ...چون قبلا تو عالم خودت میخندیدی.... الهی همیشه خندون باشی دخمل نازم .....رفته بودیم خونه مامانی که شمارو حموم کنه گلم ..... آخه مامان و بابا می ترسیدن شما رو ببرن حموم آخه خیلی کوشولو بودی دختر نازم .....
اما اولین خنده با صدات روز 15 آبان 90 بود .....
بازم خونه مامانی بودیم .....داشتم پوشکتو عوض می کردم و باهات بازی می کردم که یکدفعه شروع کردی به خندیدن با صدای بلند ..... از خنده های تو بابا و دایی حامد و دایی وحید هم اومدند تو اتاق و شروع کردن به خنده ...... دایی وحید ازت فیلم گرفت .
ازش ممنونم چون از اولین خنده ات بجز خاطره فیلم هم دارم ...........
عزیز دلم با خنده های تو شادم و امیدوارم که همیشه خندون باشی نفسم ...........