آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

آترین به عروسی در شمال می رود

1391/4/17 21:25
نویسنده : مامان مرضیه
380 بازدید
اشتراک گذاری

آترین رفته عدوسی

 آترینم ، مهربون مامان

تعطیلات نیمه شعبان عروسی همکار باباجونی دعوت بودیم شمال ............ به اتفاق خاله مهرنوش و بقیه رفتیم............... گفتیم هم فال و هم تماشا یه عروسی می ریم و یه آب و هوایی عوض می کنیم ......حسابی خوش گذشت ، عروسی خوبی بود ، ضمنا مسافرت خوبی هم بود....

عکسهایی که می بینید با زمینه مشکی مربوط به جایگاه عکسه تو سالن عروسی .... فکر نکنید تو مسافرت بچه ها رو بردیم آتلیه نیشخند 

 

آترین و آیناز در عروسی

 گل مامان تو عکس پایین حسابی خوشحالی و مشغول نانای و دست زدن  .... مامان فدات بشه قربونت بره الهی ........

آترین گلی

 و اما روز جمعه 16 تیر ماه

آترین در کنار ساحل دریای خزر ........... هوای عالی و مطبوع ............

هانی اولین باری که گذاشتمت روی  ماسه های ساحل خیلی خوشت نیومد و سعی کردی برگردی تو بغلم ....... یه دفعه ای افتادی و دستهات ماسه ای شد و گریه کردی ...... فکر نمی کردم که خوشت نیاد ............... بردم دستهاتو شستمو دوباره برگشتیم تا کم کم به اونجا عادت کردی .....

دخملی در ساحل خزر

 وقتی که رفتی توی آب احساس بهتری داشتی و انگار بیشتر از آب بازی خوشت اومد ........

گلم موقع شنا کردن

 گلم این عکس رو هم توی تراس ویلایی که گرفته بودیم خاله حمیده ازت گرفت .

عسل مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

خاله ریحانه
17 تیر 91 22:50
چه دخملی نازی


مرسی عزیزم لطف دارین
افسانه
25 تیر 91 11:44
این دختره دل آدم رو از این طرف میبره ، دوست داری بخوریش