آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

عکسهای جدید ..............

1391/11/28 11:24
نویسنده : مامان مرضیه
277 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل دختر شیرینم و همه خوانندگان این وبلاگ ..............

عکسهای جدید از عسل مامان ...............

 آترین در 19 ماهگی

 

آترین در سارافونی که مامان براش بافته

این سارافون زیبا رو که می بینید تن آترین جونی ............... مامان مرضیه براش بافته ...............

 

برای دیدن بقیه عکسها و شیرین کاریهای عسل خانم به ادامه مطلب مراجعه کنید .................. 

 

 

 

 آترین و نظافت

 من مشغول تماشای تلویزیون بودم که متوجه شدم آترین هراسون داره می ره توی کابینت آشپزخونه دنبال جارو دستی ............. گفتم چیزی نگم  ببینم چکار می خواد بکنه ........ رفت و جارو دستی رو آورد و مشغول جارو کشیدن روی مبل شد ............. من متعجب نگاش می کردم ، آخه یه کم آبمیوه ریخته بود روی مبل ............ می دونست که اگه من بفهمم بهش تذکر می دم ............سریع می خواست صحنه رو از بین ببره ................. عزیز دل مامان ، فدات بشم من ، آخه با جارو ..............

منم رفتم و یه دستمال آوردم و بهش گفتم باید با دستمال پاک کنی نه جارو ( می دونید هر زمان که کیک یا بیسکوییت می خوره و می ریزه بهش می گم باید با جارو تمیز کنی ، بچم فکر کرده همه چیز با جارو دستی تمیز  می شه ) مادر فدات بشه عزیزم

آترین مشغول پاک کردن آبمیوه ریخته شده روی مبل با جارو دستی

 

آترین و لپ تاپ 

آترین علاقه خاصی به لب تاپ داره طوری که اگر ببینه نه خواب داره و نه خوارک واسه همین مجبورم مخفیش کنم .................. اگر ببینه اینطوری می شه ............

آترین و لپ تاپ ، بهمن 91

آترین مشغول تایپ با دقت فراوان

 

یه روز آفتابی  بهمن ماه 91 دخملی رو بردم پارک محله واسه بازی ،حسابی کیف کردو خندید و بازی کرد ................ سرسره بازی و تاب تابی ..........

آترین در پارک محله

 

و اما آترین فنی می شود ...................

 

در عکس زیر آترین جونم مشغول تعمیر دستگیره کشوی خونه مامانیه .................. با پیچ گوشتی !!!!!!!!!! گاهی هم چنگال و چاقو از توی کشو برمی داره که درستش کنه .........

آترین فنی می شود

 

 

 

آترین و شیطنت هاش

یه زمانهایی می شه که یه دفعه می بینم  از آترین خبری نیست می دونید کجا پیداش می کنم .......

 

آترین و بالارفتن ها

اوایلش با جیغ بنفش من مواجه می شد (وای الان می افتی ) اما الان دیگه عادت کردم ............. فکر کنم در آینده بند باز بشه ..........

 

 

 

آترین و تماشای تلویزیون

همچنان وقتی می خوای تلویزیون تماشا کنی می ری نزدیک تلویزیون ............ زبون مامان مو دراورد اینقدر به شما گفت بیا عقب تر ، چشمهای خوشگلت ضعیف می شه ............. عینکی می شی ....

یه لحظه برگشتم دیدم رخ به رخ عمو پورنگ داری برنامه هزار و شصت و شونزده رو نگاه می کنی نیشخند

گفتم یه عکس بگیرم بعد بیام بیارمت عقب چشمک

 

آترین و تماشای برنامه کودک  

آترین و تاب

آترین و تاب

 

 

آترین و مهمانی خونه خاله الهام

آترین و بادکنک های تولد متین پسر خاله الهام

 

آترین در خونه خاله الهام

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان کسری
4 اسفند 91 18:29
به به دخترمون چه ناز و بزرگ شده. .......