آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

آترین و آرایش

1392/5/27 17:43
نویسنده : مامان مرضیه
268 بازدید
اشتراک گذاری

مدتیه که کیف لوازم آرایشم رو کنار گذاشتم و به دخملی گفتم همشونو ریختم دور ............

یه روز صبح پا شده می گی مامان مرضی ببین این خانومه رژ زده ، منم بزنم ، گناه دارم

 

یعنی من niniweblog.com هنگ کردم

 

رفتیم تو صف نونوایی سنگکی یه خانومه رو دیده شیک و آرایش کرده رفته بهش لبخند می زنه می گه

سلام رژ بده

خانومه یه نگاهی به من کرده سراسر سوال که یعنی چی می گه .............. گفتم چیزی نیست سلام می کنه ...........niniweblog.com

 

یعنی شده معضل واسم

نمی دونم باهات چکار کنم

می گم می خوایم بریم باشگاه اگه اونجا دختر خوبی باشی مامان رو اذیت نکنی بهت جایزه می دم

می گی  پس رژ بده ، سایه بده ، رژ گونه بده

با اخم بهت نگاه می کنم می گی          فگت رژ (فقط رژ)

بازم من niniweblog.com

 

 

می گم می خوایم بریم خونه فلانی مهمونی

می گی آخ جون  میهمونی ، مامان فلانی رژ داره ؟؟؟

می رسیم اونجا مدام دنبال لوازم آرایش صاحبخونه هستی ، اگه بهت رو بدن سریع سوال می کنی فلانی رژ داری ، اجازه می دی من رژ بزنم

اگر کسی بوست کنه فریاد می کشی نه رژگونه زدم  (یعنی بوسم کردید آرایشم خراب شد)

 

یعنی موندم چه کنم

 

 

 

خدایا شکرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله ریحانه
13 شهریور 92 15:45
ای جانم. عزیزم
خوب یه مقدار براش رژ بزنید گناه داره. تو دلش می مونه. اگر هم نگرانید بخاطر مواد شیمیایی که داره واسش خوب نباشه، یه ماده خوراکی قرمز رنگ رو بمالید به لب هاش بگید این رژه. یه مقدار که بزرگتر شد بهش بگید چون برات ضرر داره نمی دم می ترسم خدایی نکرده مریض بشی. اینطوری حساس هم نمی شه.


ریحانه جان بنا به نظر کارشناسان و مشاوران مدتی

در اختیارش قرار دادم و باعث شد که درخواست شدیدش کمتر بشه، خدا رو شکر کمتر از قبل ازم درخواست می کنه و بقولی معقول و کنترل شده ........
سارا
26 شهریور 92 2:13
الهی مثل کوچیکی های برادرزاده منه