آترین خانمم گوشواره دار شده ..........
نفس مامانی سلام
سلام و صد سلام به زیبا روی مامان
اول از همه باید بگم
عسلم روزت میارک
دختر شیرینم امروز توی تقویم روز دختره و من با تمام وجودم این روز رو بهت تبریک می گم
حالا بریم سر اصل مطلب که گوشواره دار شدن دخملیه
از اونجایی که خیلی به گوشواره انداختن علاقه نشون می دادی و مدام ازم می خواستی که برات گوشواره بندازم ، تصمیم بر این شد که گوشهای خانمی رو ببریم با دستگاه سوراخ کنیم تا بتونه گوشواره بندازه ..............
جالب اینجاست که خودت با اشتیاق فراوان راهی مکان مورد نظر شدی و با یه کوچولو ترس گوش اول رو به خانم سپردیم تا با تفنگش یه گوشواره سبز رنگ رو در گوش سمت راست خانم بزنه ........ بعد از شلیک اول ............ آترین برای 5 ثانیه گریه .............. گفتم مامان بی حسی زده درد نداشت
آترین با گریه ......... درد داشت ...........
بعد از چند ثانیه رو به خانم کرد و گفت ............ اونکی رم بزن ...........
بعد از شلیک دوم هم کمی گریه ........
بردمش کنار آینه تا خودش رو دید برگشته می گه ........... مث مامان شدم
این اتفاق تقریبا مهم دوم شهریور ماه 92 به وقوع پیوست ............
نکته مهم : متاسفانه سوراخهای گوشت یه کوچولو اختلاف داره یعنی قرینه نیست که اونم فکر می کنم بخاطر.......... وسواس زیاد من بود واسه اینکه این اتفاق نیافته ............
دوستت دارم بیش از پیش