آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

آترین و مهر 92

1392/7/28 10:59
نویسنده : مامان مرضیه
277 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

یه سلام پر مهر  در روزهای زیبا و پاییزی مهره ماه به گلم

عزیزکم پاییزت پر از آرزوهای زیبا

اومدم تا از اتفاقات این ماه بگم

اولا دندان هفده و هجده گلی سرو  کله اش پیدا شد .......... هوررررررررررررررررررررااااااااااااااااااا

البته بعد از دو روز تب و بیقراری ............ به روز  صبح پاشده میگه آی دندونم  ...... خندم گرفت ، باورم نمی شد ............. یعنی عسلم اینقدر بزرگ شده ...............خدایا متشکرم .................

 

 

به مناسبت روز جهانی کودک ، سرزمین عجایب یه برنامه ویژه داشت ......... به اتفاق تعدادی از دوستهات از جمله  سارا ، ستاره ، ماهان ، پارمیس و آرنیکا  تشریف بردیم اونجا ...........

ماشاالله به این انرژی خورشیدی .......... خدا جونم به من قدرت بده تا بتونم به پای این شیرین عسل کم نیارم ........... بعنی اولش که کلی مکافات داشتیم ........... به محض دیدین شنگول (عروسک سبز سرزمین عجایب ) رفتی خودت رو چسبوندی به پاهاش ، شنگول منو بغل کن ............ یه نی نی دیگه داشت عکس می انداخت ، اجازه ندادی هی می رفتی عکسشو خراب می کردی ، شنگول منو بغل کنه ........... خلاصه بعد کلی مکافات تونستم از شنگول جدات کنم تا بریم سراغ بازیهای دیگه ............ کلا فقط دلت می خواست پیش اون باشی و مدام با گریه میگفتی ، شنگول منو بغل کنه ............

 

 آترین و شنگول

 

آترین و شنگول

 

خلاصه حدودای نه رسیدیم خونه ............. یعنی اونقدر خسته بودیم که یه دوش آب گرم و خواب .........

 

 

 

مطلب بعدی سفر عباس آباد که در تعطیلات عید قربان با دوستهای بابا جونی رفتیم  .....

اینم چند تا عکس از سفر پاییزی

 

 

 

 بیست و هفت ماهگی در کنار دریای خزر

 

 

 محوطه ویلا

 

 آترین و بابا جونی

 

 آترین و اولین تجربه استخر

 

 آترین و استخر

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)