آترین و اولین تجربه مهد کودک

این روزها که مامان توی خونه است و فعلا قصد کار کردن نداره ، بهترین جا واسه آترین گلی توی خونه و کنار مامان مرضی

تا اینکه واسه چکاپ رفتیم خدمت آقای دکتر طالبیان ........ ما گفتیم آترین جونی عاشق بازی با گوشی اندروید و لب تاپه  ............. خیلی به لوازم آرایش مامان علاقه نشون می ده ........... توی مطب دکتر سعی می کرد شال رو سر منو دربیاره و سر خودش بکنه .......  چه کنیم با این گل دختر ....ایشون فرمودند ،‌بچه باید با بچه بازی کنه  ،  اون مدام کنار شماست و از رفتار های شما الگو می گیره خلاصه اول و آخر کلام دکتر اینکه آترین جون رو بذارین مهد ......

از اونجایی که هنوز شما سه سالتون نشده و مامان مرضی هم تو خونه است ، دلمون نیومد دخملی رو بسپریم به محیط نا ‌آشنای مهد .............

از مدتها قبل از طریق نی نی وبلاگ با خانه کودک اردیبهشت آشنا شده بودم ........... بعد از مشورت با بابا سعید تصمیم گرفتیم ............. شما رو تو کلاسهای کارگاه هنر و خلاقیت مادر و کودک اردیبهشت ثبت نام کنیم

القصه

وقتی که وارد سایتش شدم ........... دیدم که بعععععععععععله یه شعبه هم تو غرب تهران تاسیس شده ........... با خوشحالی تماس گرفتم و متوجه شدم که شعبه غرب جنت آباد هستش .......... خلاصه انگیزم واسه ثبت نام چند برابر شد و به جد ثبت نام رو پیگیری کردم

خلاصه

اولین جلسه کلاس آترین جون و مامان دیروز یعنی چهارشنبه ١٥ آبان ٩٢ ......... خیلی کلاس شاد و جالبی بود ............. البته دیروز فقط جنبه معارفه و آشنایی کوچولوها با محیط کلاس ،همکلاسی ها و مربیشون رو داشت......

کلاس واسه آترین گلی حسابی جذاب و جالب بود و مدام تکرار می کنه که دوباره بیریم مهد........ نیکو جون خیلی میهبون بود ............... خاله نیکو خیلی خوشمزه بود (اشتباه لپی آترین که با خنده من باعث شد مدام تکرارش کنه )

خلاصه اینکه طرح جالب توجهی واسه مامانهایی مثل من که براحتی نمی تونن نی نی هاشون رو به مربیهای مهد بسپرن ............ حضور همراه مادر با کودک درا ین کلاسها تو رده سنی یک تا سه سال

البته کلاس آترین جونم متشکل از هفت نی نی بین دو تا سه ساله است ............ دوستهای مهدی آترین :

امیر طه .... آریا ..... آرنیکا ...... دینا ...... مانیا ....... باران