آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

سی و دو ماهگی آترین گلی

1392/12/20 17:18
نویسنده : مامان مرضیه
240 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد سلام به آترین شیرین زبونم ............. و خوانندگان محترم وبلاگش

بعد از یه غیبت طولانی دوباره برگشتیم چشمک

کلی حرف ناگفته دارم که نمی دونم باید از کجا شروع کنم ..........

اسفند از راه رسید و دخترکم سی ودو ماهه شده ............ تو این مدت حسابی شیرین زبون شده و با حرفها و کارهاش همه رو متعجب و خوشحال می کنه ............

دخترک نازم  لحظه لحظه بزرگ شدنت رو حس می کنم و خوشحالم از اینکه روزهای قشنگ کودکیت داره به شادمانی سپری می شه ...... بیشتر اوقات سعی می کنی کارهای بزرگترها رو تقلید کنی مثلا .............

منم دامن بپوشم بدون جوراب مثل تو

منم شال بپوشم مثل تو یا فلان شخص

منم رژ بزنم مثل تو (البته خدا رو هزاران بار شکر که کمتر از قبل سراغش رو می گیره و درخواستهاش معقول تر شده )

منم دمپایی بپوشم مثل تو یا فلان شخص و      و      و     ...........

علاقه خاصی به یاد گرفتن زیان انگلیسی نشون می دی طوری که گاهی تمام اشیا رو بهم نشون می دی و می پرسی این چی می شه مامان .......تمام کلماتی رو که بهت یاد بدم بعد از دو سه بار تمرین یاد می گیری و تکرار می کنی ...............

 

دغدغه این روزهات شده رفتن به سرزمین عجایب و دیدن شنگول ............. اون هم منوط شده به انجام کارهای خوب و گرفتن ستاره های رنگی از طرف من و بابا جونی و وقتی ستاره ها به ده تا برسه باید به اتفاق بریم تیراژه دیدن شنگول عزیز ............ 

 

  این روزها حال و هوای عید و و خونه تکونی .............. یه مختصر تغییری تو دکوراسیون خونه دادم  اومده می گه .......

مامان ، تیویزیونو بردی اونووووور ، مبلو گژاشتی اینووووور            

خیلی بد شد.......... اصن خوب نشد

من تعجب 

به محض اومدن بابا سعید هم تند تند بهش گزارش داده که مامانم این کارا رو کرده اصن خوب نشد.......

 

این  روزها سعی میکنم بیشتر با بچه های همسایه واحد روبرو (زهرا جون و طه )ارتباط برقرار کنی تا شاید یه مقدار تو رفتار  با همسن و سالانت تغییری حاصل بشه آخه آترین گل ما دوست داره مدام تنها باشه و تنهایی بازی کنه و زیاد با بچه های هم سن و سال خودش و مخصوصا کوچکتر ها آبش تویه جوب نمی ره ............  اینم واسه این خاطر که می خوام از اردیبهشت ماه تو کلاسهای زبان ،کودکان برتر ثبت نامش کنم  ..................... توکل برخودت مهربون دو عالم

فعلا همین

فقط بدون بیش از پیش عاشقتم دختر شیرینم

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (1)

خاله ریحانه
24 اسفند 92 19:13