پروژه از شیر گرفتن آترین جون
سلام گل دخترم سلام عزیز تر از جانم ، نازنینم اومدم تا از لحظات سختی بگم که مجبور بودم تورو از خودم دور نگه دارم یا دروغ های مصلحتی بگم تا با باورهای کودکانه ات دوران شیرخوارگیت رو به پایان برسونی ...... دختر نازنینم بدون که حتی یادآوری این لحظات برام عذاب آوره و اشک رو مهمون گونه هام می کنه .... بعد از کلی تحقیق و مشورت با دکتر و مادران با سابقه من و بابا جون تصمیم گرفتیم بعد از بیست ماهگی خانم گل اونو از شیر بگیریم ....... پایان بیست ماهگی آترین مصادف شد با شب عید و دید و بازدیدها به همین خاطر تصمیم گرفتم این کار رو موکول کنیم به بعد از تعطیلات نوروز ..... تعطیلات نوروز که...