برای آترینم .....
عسل مامان یازده ماهه شد .............
آترین عزیزم ، دختر دوست داشتنی من ، باورم نمی شه که یازده ماهه که تو در کنارمی و هر روز و هر لحظه که از بودن با تو می گذره احساس قلبی من و عشقی که به تو دارم بیشتر و بیشتر می شه
احساسی رو که به تو دارم یه تجربه جدید و شیرینه ،که فقط با تو درکش کردم ، روزهای اول بودن تو درکنارم خیلی سخت بودند چون نمی دونستم چطور باید از یه کوچولوی ظریف و آسیب پذیر نگهداری کنم . همه بهم کمک کردند و الان که 11 ماه از اون روز می گذره من مثل یه مادر می تونم تو رو در آغوش پر از عشق نگهداری کنم و خدا می دونه که چقدر این کار برام لذت بخشه ..... .
دخترم، نفسم ،عمرم، جونم ،تمام لحظه لحظه های بودن تو در کنارم برام ارزشمنده و ازش بینهایت لذت می برم .....
دخترم ملوسکم وقتی تو رو با شیره جونم سیر می کنم یا وقتی که بهت غذا می دم وجودم پر می شه از شادی و نشاط ....
عروسکم وقتی که قدمهای کوچیکت رو بر می داری و به سمتم می یای و صدام می زنی ماما ماما من رو به بیکران عشق مادری می بری.....
از اولین روز حضورت تو وجودم عاشقت شدم و احساس زیبایی پیدا کردم ...........
عسلم با حضورت زندگی ما رو شیرین و شیرینتر از قند کردی عزیزم.....
پروردگارم ممنون و سپاسگزارم از تو که فرزندی همچون آترینم به ما هدیه کردی