آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات دخترم آترین

آترین در 8 ماهگی

دختر خوشگل  مامان در ٨ ماهگی : ١٠٠/٨ کیلوگرم وزن و ٧٣ سانتی متر قد ....... آترین خانم حسابی غذا خور شده و دوتا دندون خوشگل درآورده ..........   دخمل شیطون بلای مامان حسابی منو غافلگیر کرد و روز ١٢ فروردین با گفتن ماما ماما دل منو برد .......... نمی دونی چقدر مامان از این حرفت خوشحال شد عزیز دلم ............ یکی از آرزوهام این بود که اولین کلمه ای که بگی مامان باشه و از خدای مهربون و شما دخملی ممنونم که آرزومو برآورده کردین ...... بووووووووووووس بووووووووووس بووووووووووووس مامانی حسابی شیرین شدی و خودت رو واسه من و بابا جونی لوس می کنی ............  مثل فرفره چهاردست و پا می ری ...
19 فروردين 1391

خبربدین به نون دون آترین درآورده دندون

  دخمل ناز نازی مامان امروز دندون در آورده  هورررررررررراااااااااااااااااااااا عزیز دل مامانی امروز ١٣ اسفند ٩٠ یعنی در هفت ماه و نیمگی اولین مروارید خوشگلت بیرون زده ................ دندون شیری پائین سمت راست .................... نمی دونی چقدر خوشحال شدم وقتی که دیدم لثه خوشگل قرمزت باز شده و یه مروارید کوچولو پیدا شده ......................هنوز بیرون نیومده  یه کمی هم تیزه ناقلا ...................   این خبر رو وقتی از بیرون برگشتم مامانی بهم داد گفت فکر کنم دندون آترین خانم بیرون زده چون وقتی داشتی فرنی می خوردی به قاشق خورده و صدا داده منم سریع رفتم دستهامو شستم و اومدم دیدم که بببببب...
13 اسفند 1390

دخترم چهار دست و پا حرکت می کنه....

هووووووووووووووووووووووووووررررررررررررررررررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا   آترینم می تونه چهار دست و پا حرکت کنه ............                                                                                                                                       &n...
7 اسفند 1390

آترین و خوابیدن

  دختر ناز و کوچولوی من موقع خوابیدن خیلی اذیت می شه    مامانی هنوزم واسه خوابوندنت مشکل  داریم ........... وقتهایی که خوابت می یاد چشمهاتو می بندی و شروع می کنی به گریه با صدای بلند ............... باید کلی تو بغل تابت بدیم تا کمی خواب آلود بشی و بعد اگر گرسنه باشی شیر می خوری و می خوابی اما اگر شیر نخوری که ما رو بیچاره می کنی باید یه نیم ساعتی شما رو تاب تاب کنیم تا خوابت ببره بعدم رو شکم بخوابونیمت چون تو وضعبت های دیگه ممکنه بیدار باشی  ..............                                         &nbs...
7 اسفند 1390

آترین در اوایل شش ماهگی

  دختر گلم هرچی بزرگتر می شی من و بابا جونی بیشتر عاشقت می شیم عزیزم  آترینم   داره یاد می گیره بشینه ...... هورااااااااااا ........... البته هر موقع می شینی همش حواست به پاهاته و دوست داری اونا رو بگیری واسه همین همش خم می شی رو پاهات ............ اینم عکس گلم موقع نشستن تبریک می گم عزیزم .... این از اولین قدمهای مستقل شدنه ..... این روزها به محض اینکه روی زمین می ذارمت سریع برمی گردی روی شکمت و بلند می شی روی چهار دست و پا .... و سعی می کنی بری به سمت جلو ..... که اگه مواظبت نباشم ممکنه بخوری زمین ......  آفرین دخمل زرنگم..... آخه برای این کار خیلی زود...
7 اسفند 1390