شیطون بلای من
گل دخترم سلام و صد سلام
این روزها حسابی شیطون بلا شدی ...... اومدم تا از شیرین کاریهای این روزهات برات بگم
دیروز مشغول کار خونه شدم متوجه شدم خبری ازت نیست و صدات نمیاد ......... حدس زدم باز رفتی سراغ کیف لوازم آرایشم ( آخه این روزها خیلی به رژ یا سایه علاقمند شدی ) ............ یواشکی سرک کشیدم تو اتاق دیدم
بععععععععله
خانم رفتن بالای میز آرایش مامان ، خوشحال ،و یه دل سیر آرایش کردن و با یه خنده شیطنت آمیز به من می گی ............. زوژ زدم
من موندم ، به این لبخند شیرینت بخندم ............ از ترس اینکه رفتی اون بالا و ممکن بود بیافتی ، جیغ بزنم یا اینکه بی اجازه باز رفتی تمام رژ لبها و سایمو خراب کردی عصبانی بشم و داد بزنم
بیشتر از همه خندم گرفت ولی جلوی خودم گرفتم و با یه اخم کوچولو آوردمت پایین و بهت گفتم دیگه این کار رو نکن چون ممکنه از اون بالا بیافتی پایین ، آخه دختر شیطون من این کشوهای من نزدیک یک متر ارتفاع داره ، من موندم چطور از اون رفتی بالا
خلاصه اومدم و مشغول کارم شدم ............. اومده می گه .........
مامان مضی دها نکن (دعوام نکن )،،،،،،،،،، من خندم گرفت ، می گه
بهند (بخند ).................... همیشه بهند
وای منو می گی گرفتمش بغل تا بچلونمش می گه
مامان زوژ زدم خراب می شه ............... یعنی عاشقتم
......................................................
وقتی رژ می زنی دیگه آبم نمی خوری می گی زوژم پاک می شه
بعضی وقتها همچین ناز می کنی و میایی می گی
مامان مضیه اجازه می دی زوژ بزنم
یعنی قند تو دلم آب می شه ولی مجبورم بعضی وقتها بگم نه ............ آخه مامان اینها همشون مواد شیمیایی و خطرناک
........................................................
چند روز پیش عمه زهرا بهت تلفن زد و بعد کلی صحبت خداحافظی کرد و تلفن رو قطع کرد ، شما زدی زیر گریه که من عمه زهرا رو می خوام اومدی می گی
مامان بیپوش بیریم عمه زهررا (یعنی زهرا رو خیلی ناز تلفظ می کنی ه غلیظ و ر تشدید داره )
خلاصه مارو راهی خونه مامانی کردی ..............
........................................................
مدتیه که تقریبا از پوشک آزاد شدی و فقط موقع مهمونی رفتن پوشکت می کنم ، دیروز خواستم ببندمت برگشتی گفتی : نه پوشک بده ، زوژان به من می هنده
..............................................................
یه کیف پلاستیکی کوچولو (البته مربوط به بازی منچ) تو اسباب بازیهای خونه مامان گلی پیدا کردی ، برداشتی داری می ری بیرون ............... می پرسیم آترین خانم کجا این موقع شب ؟
برگشتی می گی ...... می هام برم سره کار
ما بری سرکار واسه چی ؟
می هام برم پول بیارم ، بستی بهرم ، آدامس بهرم .............
آخ مادر به فدات که از الان به فکر استقلال مالی هستی و می خوای کمک خرج باشی ............. فکر کنم هد نرسی ، جراحی باشی که شب کاری
یعنی عاشقتم
خدا جونم شکرت