آترین جون من آترین جون من ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
زندگي شيرين مازندگي شيرين ما، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه سن داره

خاطرات دخترم آترین

نوزده ماهگیت مبارک ...........

1391/11/30 14:58
نویسنده : مامان مرضیه
277 بازدید
اشتراک گذاری

گل دخترم به پایان نوزه ماهگی رسید و وارد بیستمین ماه زندگی شد .................

هر روز که می گذره می تونم بزرگتر شدنت رو احساس کنم ............ احساسی که در کلمات  نمی گنجه ...... گاهی کارهایی ازت می بینم که نمی تونم باور کنم این کوچولوی منه که اینقدر بزرگ شده ............. براحتی می تونی با نرم افزار انروید گوشی من کار کنی ،  براحتی  عکس و فیلم ها رو می یاری یا حتی هر بازی دیگه ای که بخوای براحتی بازی می کنی ، موزیک گوش می کنی و تنها چیزی که هنوز یاد نگرفتی باز کردن پترن گوشیه ...........اتفاقا همین دیشب با بابا سعید راجع به هوش سرشارت صحبت می کردیم ........... برخلاف اونچه که نشون می دی خیلی به اطرافت توجه داری و همه حرفهای ما و دیگران رو متوجه می شی .......... هر  چیزی که می بینی و می شنوی رو درک می کنی و انجام می دی.... مثلا همین دیشب حین بازی talking ginger در بک گراند یه قسمت از بازی متوجه وجود یه کاکتوس شده بودی و سعی داشتی به ما نشون بدی که این همون کاکتوسی که روی میز خودمون گذاشتیم ........... و این برام خیلی جالب بود ،  قربون هوش سرشارت برم من .........

گلکم در مقوله صحبت کردن شما زیاد حرفی واسه گفتن ندارم ....... آخه دخملکم زیاد عجله ای واسه صحبت کردن نداره و سعی می کنه انرژی و استعدادش رو تو کارهای دیگه صرف کنه البته من فکر می کنم (فعلا)

البته طی هفته گذشته پیشرفت محسوسی داشتی اما نه در تلفظ کامل کلمات (فقط یک یا دو کلمه اول کلمات رو ادا می کنی ) تقریبا تمام کلمات بجز اونهایی که با آ و سین شروع می شن ............

 

امیدوارم که هر چه زودتر بلبل زبونی های دخملی شروع بشه ..............

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله ریحانه
1 اسفند 91 17:30
سلام
ماشالا دخملی چقدر بزرگ و ناز شده





ممنونم عزیزم
مامان کسری
4 اسفند 91 18:25
منم به گلکم و مامان جونش تبریک می گم.
مامان آترین
6 اسفند 91 16:24
ای جانم چقدر آترین گلی خانم شده
ماشالا
به زودی یه زبونی هم بریزه .این دختر شیطونا مارو درسته قورت میدن


مرسی از محبتتون .......

گاهنوشتهایی از کودکم
9 اسفند 91 18:03
منم عاشق بچه بودم فقط وفقط بخاطر اینکه عین رادیو مدام حرف بزنه..
زیاد مثل من خودتو درگیرش نکن که برات سخت تموم بشه..هرچند هنوز براش خیلی خیلی زوده


ممنونم عزیزم که به ما سر زدین ........ موافقم که دخملم هنوز فرصت داره واسه بلبل زبونی